هنری

«مخاطب» و «مردم» دو قطبی تازه پیمان جبلی/ مسئله روایت اول نیست آقای رئیس مسئله روایت مطابق با واقعیت است

«مخاطب» و «مردم» دو قطبی تازه پیمان جبلی/ مسئله روایت اول نیست آقای رئیس مسئله روایت مطابق با واقعیت است

آخرین ساعات ۱۰ خرداد، خبری از نشست پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما با دانشجویان دانشگاه امام صادق منتشر شد که واکنش‌های بسیاری را برانگیخت. جبلی چون همیشه به حاشیه رفت و از حاشیه گفت. از حذف هنرمندان خشنود بود و آن را در راستای اهداف سازمان متبوعش می‌دانست، برای آن‌که سد و مانع هر پرسشی باشد، گفته‌ها و عملکرد خودش را به کلیت نظام، امنیت کشور و مردم و چه و چه گره زد تا موج منتقدان را بشکند. به همه انتقادها رنگ و بوی جناحی و سیاسی داد و مخالفان سیاست‌های خودش در سازمان صداوسیما را تا سطح معاند با ساختار و نظام بالا کشید و از آن بزرگ‌تر؛ همه آنان را ضد مردم معرفی کرد.

حسین قره – هرچند که این حربه و تکنیک‌ها برای مغلوب کردن منتقد، دیری است که بی‌اثر شده و اگرچه در این چند روز بسیاری به او پاسخ دادند؛ و حتی امروز (شنبه 13 خرداد) نیز یکی از معاونین پیشین سازمان صداوسیما نیز به آمارهای او خُرده گرفت؛ اما در گفته‌های او نکته‌ای بود که از منتقدان کسی تا به امروز به آن اشاره نکرد و برای روشن شدن این نکته‌ی مغفول مانده این مطلب نوشته شد.

آنچه پیمان جبلی در سخنانش به آن اصرار داشت و اتفاقاً حاشیه‌ها از همان شروع شد؛ نکته‌ای بود عاری از هر گونه منطق، بازی با کلمات در آن موج می‌زد و عجیب‌تر اینکه دانشجویان نشسته پای صحبت او به این تناقض آشکار، اشاره‌ای نکردند و جبلی تصور کرد حرفش را زده و برگش برده است؛ اما نکته کجاست. بگذرید بدون هیچ دخل و تصرفی بخشی از صحبت او که مورد اشاره است را عین به‌عین بیاوریم تا متهم به تفسیر و از آن بدتر تحریف نشویم.

پیمان جبلی در نشست پرسش و پاسخ با دانشجویان می‌گوید: «بالاخره وقتی این آدم در برنامه‌ای می‌آمده برای خودش خِیلی از مخاطبان را داشته است. اسمش می‌آمده، برنامه با خودش مخاطب می‌آورده است. اسم آن آدم روی شبکه‌ای می‌آمد، آن شبکه خودش را بالا می‌کشید. خب حالا به نظام، مردم و اعتقادات خودش لگد زده است. لگد زده به نمکدان، نمک را ریخته و نمکدانی را شکسته است. آیا از من انتظار دارید برای اینکه من پرمخاطب بشوم بروم خواهش و التماس کنم که تو رو خدا بیا؟! حالا ما چشممان را می‌گذاریم روی هم انگار ندیده‌ایم، اصلاً شما (دانشجویان) و مردم اجازه می‌دهید ما این کار را کنیم؟ آیا ما می‌توانستیم برنامه‌هایی را بدون عز و التماس و بدون پذیرش ذلت در برابر افرادی که پشت پا زدند به اعتقادتشان، تاریخشان، فرهنگ و مردمشان و نظامی که تا به حال از آن ارتزاق کرده بودند که با آن تا به اینجا رسیده بودند، بسازیم؟ پاسخ این است" نه می‌توانیم و نه خواهیم توانست که این کار را انجام بدهیم. پس کار کمی نیست که ما شب عید و نوروزمان را بدون التماس به چهره‌های این چنینی پشت سر بگذاریم تا اثبات کنیم صداوسیما وابسته به چهار سلبریتی وطن فروخته نیست.»

می‌دانید که بعضی نوشتند که منظور جبلی عادل فردوسی پور بود و بعد صداوسیما این اسم را تکذیب کرد؛ اما ازآنجایی‌که جبلی به هیچ اسمی اشاره نکرد ما هم صحت را برای این می‌گذاریم که او هیچ اسمی نبرده است. پس نکته کجاست و بازی با کلمات چیست؟ حالا هر کسی که منظور او بوده چه هنرمند و بازیگر چه مجری و … آن محل بحث نیست، بلکه مسئله این است که پیمان جبلی می‌گوید، برای «پرمخاطب» بودن نباید به کسی التماس کنم و بعد از دانشجویان و مردم مایه می‌گذارد و می‌گوید شما به من این اجازه را نمی‌دهید؛ یعنی از منظر آقای جبلی «مخاطب» کسی و کسانی هستند و «مردم و دانشجویان» قشر دیگری، به عبارتی جبلی می‌گوید من می‌دانم با وجود آن هنرمند یا مجری برنامه‌ی پرمخاطبی خواهم داشت؛ یعنی تعداد زیادی از مردم باری دیگر پای تلویزیون خواهند نشست، ولی ازآنجایی‌که من نگاه فراخ و جامع بینی ندارم و تصوری کاملاً ایدئولوژیک از اداره صداوسیما دارم و هر کس که مخالف من باشد در دسته «مخاطب» تعریف می‌شود، اجازه نمی‌دهم که او برنامه داشته باشد؛ اما آن اقلیت که مثلاً شما دانشجویان امام صادق در آن قرار می‌گیرد و کسانی که چون من فکر می‌کنند، در دسته «مردم» قرار می‌گیرند. پس بین مردم و مخاطب فرق است. اکثریت مخاطب هستند و اقلیت مردم. تعریف عجیبی است و ترم جدیدی در سیاست.

آخر این دیگر چه جور تفکیکی است. برنامه پرمخاطب ضد مردم است. پس مردم از نظر جبلی یک تعریف دیگر دارد و یک اقلیتی است، حالا هر تعدادی که باشند، اما نسبت به مخاطبان کمترند.

انگار جبلی نمی‌فهمند، حرفی که زده دقیقاً در راستای حرفی است که دیگران به او می‌گویند، او تلویزیون را محدود کرده و درها را بسته است. این در به روی هر کسی که مخاطب داشته باشد، بسته است، حتی اگر بیشترین اقبال مردمی را هم داشته باشد، این در باز نخواهد شد؛ چراکه سیستم تشخیص آقای جبلی می‌گوید اقبال مردمی مهم نیست. هنرمند پرمخاطب ضد مردم است. فارغ از بازی با کلمات عمق دوقطبی اجتماعی و سیاسی ذهن آقای جبلی را نشان می‌دهد. جدا کردن مردم از مخاطب، جدا کردن مردم از مردم است. چرا مردم باید علیه کسی باشند که مورد اقبال خودشان است. اصلاً این حرف چه معنی می‌دهد.

نکته دیگر اینجاست که پیمان جبلی در جای دادگاه صالحه و هیئت‌منصفه و قاضی نشسته است و به هر شکلی که دلش می‌خواهد حکم می‌دهد، عجب است که او ارزش واژه‌ها را نمی‌داند و یا تعمد دارد تا چهره هنرمندان را مخدوش کند، کدام دادگاه صالحه‌ای حکم صادر کرده که فلان هنرمند یا مجری که مدنظر آقای جبلی است، وطن‌فروش است، آخر مگر اتهام وطن‌فروشی بار جزایی کم دارد، کدام اسناد و کدام مدارک فوق سری به دست هنرمندی رسیده و آن را به بیگانه فروخته که امروز مجرم شناخته شده و به او به این سادگی وطن‌فروش می‌گوید، پیمان جبلی فراموش کرده است که در رأس چه نهادی نشسته، او رئیس و صاحب و مالک یک رادیو تک‌نفره یا تلویزیونی خصوصی در گوشه‌ای از دنیا نیست که هر حرفی را بدون مسئولیت بزند، او رئیس سازمانی ملی است که از پول انفال گردانده می‌شود و باید برای تک‌تک اعمال و حرف‌هایش اتفاقاً پاسخگو مردم یا به عبارت خودش مخاطب باشد. اتهاماتی از این دست سنگین را نمی‌شود به هنرمند یا مجری یا هر کسی که نمی‌خواهد با آقای جبلی و سازمان متبوعش کار کند، چسباند و او را از میدان به در کرد. شما آقای جبلی حق اظهارنظر را هم از افراد گرفته‌اید. سازمانی تک‌حزبی ساخته‌اید که هرکه مخالفتان می‌اندیشد باید از چرخه و گردونه خارج شود، چراکه شما و سازمان متبوع و اعضای گروه و جریان و جناح خود را عین نظام، انقلاب، ایران و از همه این‌ها بزرگ‌تر مردم می‌دانید.

بیشتر بخوانید:

مسمومیت دختران دانش‌آموز و بحران مدیریت اطلاع‌رسانی

«درافشانی» ابوالقاسم طالبی و «نیشخند» افخمی، روی آنتن زنده تلویزیون مایه شرم ساری است

مدیریت صداوسیما بدون نگاه به آینده با کنداکتور پر شده از گذشته/ فروش آگهی به مردم در ساعت پخش تکراری

بی‌بی‌سی، من و تو ایران اینترنشنال و روایت اول

پیمان جبلی در بخش دیگری از این نشست به روایت اول اشاره کرده و مشکلات آن را بازگو می کند و درخصوص اتفاقات و حوادث ناگوارا سال گذشته، کل مشکل رسانه‌ای را به روایت اول تقلیل می‌دهد. مسئله این است که همان‌طور که خود جبلی تأکید دارد، برنامه‌هایش کم مخاطب هستند و به روایتی یعنی ریزش سرمایه اجتماعی و از دست دادن اعتماد عمومی و این ریزش مخاطب با یکبار و دو بار و سه بار اشتباه و راوی اول نبودن، رخ نمی‌دهد. شما می‌توانید آخرین رسانه در طرح یک موضوع باشید اما با روایت نزدیک به واقعیت اعتماد عمومی را جلب کرده و داشته باشید. عدم شناخت رسانه ‌این توهم را به وجود آورده که ما اگر اولین گروه و رسانه باشیم که یک ماجرا یا حادثه و رویداد را بازگو کنیم، حتماً روایت ما برنده خواهد بود، این حرف و نظر یعنی برای شعور مخاطبی که امروز امکانات بسیاری برای دریافت اطلاعات دارد، ارزشی قائل نیستید. روایت از عناصر متعدد ساخته شده که یکی از آن‌ها انتشار سریع و به‌موقع است، آخر اگر شما روایت اول هم باشی و چیزی بگویی که با باور عمومی مغایرت داشته باشد، باز هم بازنده خواهی بود، مهم این است که روایت شما نزدیک به واقعیت و باور عمومی باشد، امر اقناع با وجدان مخاطب و شعورش گره خورده و در ارتباط است نه با حواس پنج‌گانه‌اش. اینکه شما اول بگویید یک ظرف یخ، داغ است که مخاطب را اقناع نمی‌کند. چون قدرت فاهمه اجزا آن ظرف را تشخیص داده و ادراکی متفاوت از گزاره شما حاصل شده است.

اینکه هر وقت به مسئولان فرهنگی و رسانه‌ای مملکت می‌گویند شما کجای ماجرا بودید، سریعاً پای سه رسانه‌ی من و تو، ایران اینترنشنال و بی‌بی‌سی را وسط می‌کشند و آن را مشکل اطلاع‌رسانی داخلی تلقی می‌کنند، یک بازی بازنده است. سازمان صداوسیما و آقای جبلی با درآمد از آگهی و بودجه ملی می‌تواند ده‌ها شبکه خبری از این دست داشته باشد، اگر ندارد و به این سه شبکه که منابع مالی و تعداد کارکنان مشخصی دارند، میدان خبر را می‌بازد و گاه به‌سختی برنده می شوند، ربطی به روایت اول ندارد، بلکه به مدیریت و مدیریت فرهنگی مرتبط است.

«مخاطب» و «مردم» دو قطبی تازه پیمان جبلی/ مسئله روایت اول نیست آقای رئیس مسئله روایت مطابق با واقعیت است

۵۰۰ مدیر کجا رفتند

آقای پیمان جبلی در بخش دیگری از این نشست از حذف ۵۰۰ مدیر در سازمان صداوسیما خبر می‌دهد، اقدامی در جهت کوچک‌سازی سازمان متبوعش. اولین پرسش مخاطب (مطابق طبقه‌بندی جدید که با مردم فرق دارد) این است، صداوسیما چطور سازمان عریض و طویلی است که ۵۰۰ مدیر، -توجه کنید نه کارمند و کارگر، مدیر- از آن حذف شدند و اتفاق محسوسی در ساختار آن سازمان نیفتاده است؛ یعنی هیچ برنامه‌ای نه در کوتاه‌مدت و نه در بلندمدت به این ۵۰۰ مدیر وابسته نبوده است. این مطلب بسیار شوک‌آوری است. چرا حذف شدند؟ این افراد اتفاقاً باید به مراجع قضایی سپرده می‌شدند که اگر در تمام سال‌های استخدامی کاری نکرده‌اند که مفید و مؤثر بوده باشد و یک مدیریت کلان می‌تواند آنان را حذف کند و آب از آب تکان نخورد، باید پول بیت‌المال را پس داده یا حداقل جبران کنند، اگر هم کارشان مهم بوده و نقش و تأثیری داشته‌اند باید آقای جبلی را نسبت به حذفشان پاسخگو کنند، و اگر این دو حالت نیست، یک حالت سوم دارد و آن اینکه آن افراد که استخدام رسمی دولت با حقوق و مزایای مکفی هستند، جایی نرفته‌اند؛ صرفاً از یک اتاق به اتاق دیگری منتقل شده یا از سازمانی به سازمانی رفته‌اند و این امتیازی برای آقای جبلی نیست. به این تغییرات کوچک‌سازی نمی‌گویند، کوچک‌سازی صداوسیما باید در راستای کوچک‌سازی دولت باشد که از قرار معلوم آبی از آب تکان نخورده است. آقای جبلی خبری که گفتید بیشتر به یک نمایش تلویزیونی شبیه است تا واقعیتی میدانی.

«مخاطب» و «مردم» دو قطبی تازه پیمان جبلی/ مسئله روایت اول نیست آقای رئیس مسئله روایت مطابق با واقعیت است

کشف چهره‌های جدید در صداوسیما

رئیس سازمان صداوسیما در بخش دیگری از این نشست گفته بود که چهره‌هایی جدید را کشف کرده است و اتفاقاً سلبریتی تازه ساخته. آقای جبلی سلبریتی تازه کشف شده شما را هم باید ده سال دیگر دید، سلبریتی‌های که امروز شما آن‌ها را از گردونه خارج کردید، کشف مدیران قبلی بودند، آن‌ها هم همین تصور را داشتند، چراکه عده‌ای را حذف کرده بودند. برعکس شیوه شما مسئله اصلی همگرایی است، اگر شما مطابق وظیفه و مسئولیتی که قانون اساسی به شما محول کرده، عمل کنید، هر روز باید به سلبریتی ها و شخصیت‌های تلویزیونی اضافه شود، نه آنکه برای حذف‌شدگان جایگزین بیابید. باید همگان فرصت حضور در برنامه‌های صداوسیمای ملی را داشته باشند.

چرا راه دور برویم دو جلسه است و در دو برنامه متفاوت دکتر موسی غنی نژاد (فارغ از هم‌نظری و مخالفت نگارنده این سطور با نظرات ایشان و یا مخالفانشان) به‌عنوان نماینده طیفی از مردم و تحصیل‌کردگان به صداوسیما آمده حرف‌هایش را زد و جواب‌هایی را شنید، هیچ آبی از آب تکان نخورد، اتفاقاً مردم از طریق شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی آن برنامه‌ها را دیدند. اگر آماری از بازتاب این برنامه در شبکه‌های مجازی داشته باشید و آن را با آمار برنامه زنده‌ای که پخش کردید مقایسه کنید، ظرایف و حقایقی دستتان می‌آید که قابل‌تأمل است.

۵۷۵۷

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا